شنبه ۲۰ خرداد ۱۳۹۱ - ۰۸:۲۹
۰ نفر

برخی افراد در کنترل خشم خود ناتوان و ناآگاه هستند و همان دم که خشمگین می‌شوند همه را به چوب توهین می‌آزارند.فرحناز رفیعی، ‌مشاور و روانشناس، معتقد است توهین نوعی برون‌ریزی خشم است.

 او با تاکید بر اینکه توهین یک پیام است که فرستنده و گیرنده هر دو به یک میزان در شکل‌گیری‌اش نقش دارند می‌گوید: کسی که توهین می‌کند فقط می‌خواهد اعلام کند که خشمگین است.‌ با او گفت‌وگویی انجام داده‌ایم که می‌خوانید.

  • چه وقتی آدم‌ها احساس می‌کنند که بهشان توهین شده‌است؟ چه حس درونی‌ای آدم‌ها را به این نتیجه می‌رساند که به آنها توهین شده‌است؟

کلا توهین یک پیام است بین فردی که دارد می‌گوید من خشمگینم و از آن طریق سعی می‌کند کلماتی را که براساس آموزه‌های فرهنگی‌اش به خاطر سپرده بیان کند. در واقع به یک شکلی خشم خودش را نشان می‌دهد؛ به این ترتیب این فرد نقش فرستنده را در این پیام بازی می‌کند.

  • و طرف دیگر این پیام چه کسی است؟

هر پیامی دو طرف دارد، یکی فرستنده و دیگری گیرنده. شنونده مسلما طرف دوم در این ماجراست. به‌نظر من آن چیزی که توهین قلمداد می‌شود بستگی کامل به برداشت شنونده دارد و به همین دلیل ممکن است این تعریف دستخوش تغییر شود. برای مثال خانواده‌ای نقش میزبان را بازی می‌کنند و خودشان را ملزم می‌کنند که حتما 3-2 مدل غذا درست کنند چون یادگرفته‌اند که یک مدل غذا درست کردن یا از بیرون غذا گرفتن یک نوع بی‌احترامی به میهمان به‌حساب می‌آید. یک خانواده دیگر وقتی نقش میزبان را دارد فکر می‌کند اگر غذا را از بیرون بگیرد یعنی به میهمانش احترام گذاشته است. ما با دو نوع تفکر کاملا برعکس یکدیگر روبه‌رو هستیم که هر دوی آنها به‌عنوان احترام نزد گروه‌های متفاوتی جاافتاده‌اند. دقیق‌تر اگر بگوییم کاری که یک گروه توهین تلقی می‌کند گروه دیگر به‌عنوان احترام از آن یاد می‌کند. پس استاندارد بیرونی برای تعریف توهین نمی‌توانیم داشته باشیم. در واقع توهین یک بستگی مستقیم به آموزه‌های فرهنگی افراد دارد که می‌تواند از جهتی به جهت دیگر تغییر کند.

  • به این ترتیب توهین تعریف خاصی ندارد؟

در اصل تفسیری که افراد از وقایع بیرونی دارند بر مبنای اینکه چه تعریفی از احترام داشته باشند خلاف این تعریف می‌شود بی‌احترامی یا توهین.

  • شما معتقدید که توهین یکی از راه‌های بیرون ریختن خشم انسان‌هاست؟

آدم‌ها از این طریق استفاده ‌می‌کنند. معمولا خشم دستمایه اصلی یا تنها دستمایه‌ای است که نتیجه‌اش توهین است. توهین به هر شکلش از نظر توهین‌کننده فقط ابراز خشم و ناراحتی است.

  • اگر معانی مشترکی بین فرستنده پیام (توهین‌کننده) و گیرنده پیام (توهین‌شونده) وجود داشته باشد چه مشکلی پیش می‌آید؟

وقتی معانی مشترکی بین دو طرف وجود داشته باشد پدیده توهین شکل می‌گیرد و ماجرا از اینجا شروع می‌شود. گاهی برعکس این حالت هم رخ می‌دهد که معانی مشترکی بین فرستنده و گیرنده وجود ندارد و فرستنده اصلا قصد توهین ندارد اما کسی در آن حوالی احساس می‌کند که مورد توهین قرار گرفته و ممکن است بخواهد از خودش دفاع کند. این نوع توهین‌ها بر پایه خشم هم استوار نیستند. مثال میزبان‌هایی را که می‌خواهند غذا را از بیرون بگیرند درنظر بگیرید که میزبان بدون اینکه خشمی داشته باشد غذا از بیرون سفارش می‌دهد و میهمان این حرکت را توهین و بی‌احترامی به‌خود تلقی می‌کند، بی‌خبر از اینکه هیچ قصد سوئی در این ماجرا نبوده است. این یک اصل شناختی است که می‌گوید وقایع دنیای بیرون نمی‌تواند ما را خوشحال یا غمگین بکند بلکه تفسیر و برداشتی که ما از وقایع داریم ما را خوشحال یا غمگین می‌کند.

  • برداشت‌های ما به چه چیزهایی بستگی دارند؟ ممکن است همین برداشت‌ها ما را دچار دردسر کنند و همواره احساس کنیم که مورد توهین قرار گرفته‌ایم؟

برداشت‌های ما تمامش به آموزش‌هایی برمی‌گرددکه از دوران کودکی در خانواده، نزد والدین و اجتماع دریافت کرده‌ایم که به یک شکلی کهن الگو هستند؛ الگوهای قدیمی‌ای که در فرهنگ خانواده‌ها به بچه‌ها آموزش داده می‌شود. یک کودک همراه خانواده‌اش به میهمانی می‌رود و پذیرایی می‌شود. این کودک به‌خودی خود هیچ تفسیری از نوع پذیرایی ندارد ولی در راه بازگشت از میهمانی یا هنگام رسیدن به خانه والدینش می‌گویند «دیدی ما را تحویل نگرفتند، ‌از ما خوب پذیرایی نکردند، میوه به اندازه کافی نبود، خانم خانه اخم کرده بود و...» و بچه به این باور می‌رسد که این عمل‌ها یک نوع توهین هستند و این تبدیل به یک الگو برای تفسیر وقایع نزد کودک خواهد شد که مسلما در تمام طول زندگی‌اش به این الگو مراجعه کرده و براساس آن وقایع بیرونی را برای خودش تفسیر می‌کند.

  • اگر بپذیریم که فرد توهین‌کننده با قصد قبلی توهین می‌کند، این فرد پس از توهین که به نوعی ابراز خشمش هم بوده چه احساسی خواهد داشت؟

تخلیه می‌شود. اصلا همه افراد ابراز خشم را برای این انجام می‌دهند که تخلیه روانی بشوند و احساس سبکی بکنند.

  • خیلی از افراد بعد از اینکه به دیگران توهین می‌کنند از کرده خود پشیمان می‌شوند. این احساس پشیمانی از کجا می‌آید؟

آن یک بحث دیگری است. ولی حتی اگر آگاهانه کسی به فردی توهین کند و طرف مقابل از این حرکت یا توهین تفسیری از بی‌احترامی نداشته باشد ممکن نیست مورد بی‌احترامی قرار بگیرد یعنی آن آسیبی که توهین به افراد می‌رساند 80 درصدش مربوط به شنونده است نه مربوط به کسی که عمل را انجام می‌دهد.

  • وقتی دریافت‌کننده یک عمل را توهین تلقی نمی‌کند و عکس‌العمل نشان نمی‌دهند این موضوع سبب تکرار توهین نخواهد شد؟ مثلا کسی به قصد توهین در میان جمع بر سر همسرش فریاد می‌کشد و ‌همسر سکوت می‌کند. فکر می‌کنید این سکوت زن باعث تشدید توهین می‌شود یا کاهش توهین؟

نتیجه این کار بستگی به رابطه بین دو نفر دارد. خیلی وقت‌ها ممکن است توهین‌کننده از این کار شرمنده بشود که چرا در آن لحظه نتوانسته خودش را کنترل کند و داد کشیده است. خیلی وقت‌ها هم طرف پیش خودش فکر می‌کند که خیلی طبیعی است که من سر همسرم داد بزنم و او هم سکوت کند چون مقصر بوده و من حق داشته‌ام که در جمع به او توهین کنم. قانونی نمی‌توان از این ماجرا درآورد. تمام این پیام‌هایی که بین افراد رد و بدل می‌شود بستگی به تفسیری دارد که از ماجرا نزد هریک شکل می‌گیرد.

کد خبر 173408

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز